مترج
🍃🌸🍃🌸🍃
🔴نکات بسیار مهم ترجمه و تعریب 🔴
🔴 لای نفی جنس
(در مبحث نواسخ) به شکل کلمۀ:
(هیچ + ی نکره + نیست) ترجمۀ اِجباری دارد.
👈 به غیر از لای نفی جنس کلمۀ «هیچ» تقریباً معادلی در عربی ندارد:
⬅️ مثال:
لا شیءَ اَضَرُّ مِنَ الجَهلِ:
«هیچ چیزی زیان بارتر از نادانی نیست.»
⬅️ مثال:
لا لباسَ اَجمَلُ مِنَ العافیۀِ:
«هیچ لباسی زیباتر از تندرستی نیست.»
⭐️ یادآوری:
در مثالهای زیر ترجمۀ کلمه «هیچ» اختیاری است:
👈 لا شکَّ: شکّی نیست.
👈 لا بَأسَ: مشکلی نیست.
👈 لا حیلۀَ: چارهای نیست.
👈 لا بُدَّ: بهناچار – چارهای نیست.
⭐️ یادآوری:
در مثالهای بالا کلمۀ (موجودٌ) به عنوان خبر لای نفی جنس محذوف میباشد.
⬅️ مثال:
لا اله (موجودٌ) الِّا اللهُ:
«هیچ معبودی جز خداوند نیست.»
🔴 کلمۀ (هناک) اسم اشاره برای مکان دور میباشد؛
این اسم اگر در اوّل جمله بیاید؛ باید به شکل فعل «وجود دارد» ترجمه شود ← ترجمه اجباری.
ولی اگر در وسط عبارت و یا پاسخ سؤالی واقع شود؛ طبق معنای اصلی خود یعنی (آنجا) ترجمه میشود:
⬅️ مثال:
هُناکَ (خبر مقدم) شروطٌ (مبتدای موخر) لِلصَّدیق:
شرطهایی برای دوست وجود دارد.
⬅️ مثال:
جَعَلتُ الکتابَ هُناکَ (مفعول فیه):
کتاب را در آنجا قرار دادم.
⬅️ اینَ کتابُکَ؟ هُناکَ (مفعول فیه):
کتابت کُجاست؟ آنجاست.
🔴 در عربی میان موصوف و صفت میتواند نقش مضاف الیه؛ مخصوصاً از نوع ضمایر متصل بیاید؛ ولی در ترجمۀ فارسی این نقش مضاف الیه در پایان ترکیب وصفی (موصوف + صفت) قرار میگیرد:
⬅️ مثال:
عبادکَ الصالحینَ ← بندگانِ نیکوکارِ تو.
⬅️ کتابُنا المفیدُ ← کتابِ مفیدِ ما.
⬅️ هولاءِ اخوانی المجدّونَ
(اخوان: موصوف/ ی: مضاف الیه/ المجدّون: صفت):
اینها برادران من هستند که تلاشگرند.(غلط)
اینها برادرانِ تلاشگرِ من هستند.(صحیح)
🌕 موارد ترجمۀ (باید) در عربی 🌕
⭐️ یک ← یَجِبُ (یَلزَمُ) + أن + مضارع منصوب ( ــَ ):
⬅️ مثال:
یَجِبُ أن نَدرُسَ جیّداً:
باید به خوبی درس بخوانیم.
⭐️ دو ← عَلی + مجرور به حرف جر + اَن + مضارع منصوب ( ــَ ):
⬅️ مثال:
علیکَ اَن تَذهَبَ اِلی المدینۀ:
باید به شهر بروی.
⭐️ سه ← لِ جازمه + مضارع مجزوم (ــْ ) ← معادل امر غایب:
⬅️ مثال:
لِیَعرَفْ الانسانُ مقامَهُ:
انسان باید جایگاهش را بشناسد.
🔴 موارد ترجمۀ (نباید) در عربی 🔴
⭐️ یک ← یَجِبُ (یَلزَمُ) + اَن + لا(نفی) (اَلّا) + مضارع منصوب (ــَ ):
⬅️ مثال:
یَجِبُ اَن لا نَسمَحَ لِلفقراء اَن یَأتوا اِلی الاستقبالِ:
«نباید به فقیران اجازه دهیم تا به استقبال بیایند.»
⭐️دو ← عَلی + مجرور به حرف جر + اَن + لا + مضارع منصوب ( ــَ ):
⭐️مثال:
علیکَ اَن لا (الّا) تذهَبَ:
تو نباید بروی.
⭐️ سه ← لای نهی ( ــْ ) + صیغههای غایب و متکلّم مضارع:
⬅️ مثال:
لا یَتّخِذ المؤمنونَ الکافرینَ اولیاءً:
مؤمنان نباید کافران را دوست بگیرند.
🔴 نقش مفعولٌ به عربی در حالت ترجمه میتواند به شکل «متمّم فارسی» معادل سازی شود و فعل مذکور در این حالت معادل 3 جزئی گذرا به متمّم میباشد.
⬅️ مثال:
یا ایّها النّبی، جاهِد الکفارَ (مفعولٌ به):
ای پیغمبر با کفّار (متمّم) بجنگ.
⬅️ و مَن خافَ رَبَّهُ:
و هرکس از پروردگارش بترسد.
⬅️ سألَهُ: از او پرسید.
🔴 ترجمۀ ضمیر فصل یا عِماد:
در جملۀ اسمیّه اصل بر این است که مبتدا از نوع معرفه و خبر از نوع نکره باشد؛ ولی هرگاه مبتدا و خبر هر دو از اسم های معرفه باشد، برای تشخیص بهتر نقش خبر از نقش صفت میان آنها، ضمیر منفصل مرفوعی ← (متناسب با مبتدا) میآید، که به آن «ضمیر فَصل» یا «عِماد» میگویند و ترجمهی آن به صورتِ قید تاکید «همان» ← اجباری میباشد.
⬅️ مثال:
القُرآن الدوا: قرآنِ شفابخش!
← القرآنُ – هُوَ – الدّوا:
قرآن همان شفابخش است.
⬅️ مثال:
المؤمنون (مبتدا) – هُم – الفائزونَ: «مؤمنان همان رستگاراناند.»
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
https://telegram.me/motarjemmahar